♦️علامت بمل هرگاه سمت چپ نتی قرار گیرد، آن را نیم پرده پایین می آورد و بم می کند. درست برعکس دیز. برای آنکه فاصله ی یک پرده (دوم بزرگ) تبدیل به نیم پرده گردد، نشانه “بمل” باید پیش از نت زیرتر نوشته شود.
♦️علامت بمل هرگاه سمت چپ نتی قرار گیرد، آن را نیم پرده پایین می آورد و بم می کند. درست برعکس دیز. برای آنکه فاصله ی یک پرده (دوم بزرگ) تبدیل به نیم پرده گردد، نشانه “بمل” باید پیش از نت زیرتر نوشته شود.
🔴هرگاه سمت چپ نتی قرار گیرد، آن را نیم پرده بالا می برد. این نشانه می تواند جلوی هر نت موسیقی گذاشته شود. اگر فاصله میان دو نت پی در پی یک پرده باشد و نشانه مزبور سمت چپ نت اول (نت بم تر) گذاشته شود، طبیعی است که فاصله میان آن دو تبدیل به نیم پرده می شود و هرگاه فاصله میان دو نت پیاپی نیم پرده در موسیقی باشد و نشانه “دیز” سمت چپ نت دوم (نت زیر تر) قرار گیرد، فاصله آن دو تبدیل به یک پرده می شود.
♦️کلید یک نشانه ی موسیقی است که برای تعیین زیرتر بودن و یا بم تر بودن نتهای نوشته شده، بکار میرود.
♦️به طور مثال برای هر سازی با محدوده صدایی بم تر و یا زیرتر کلید خاصی بکار میرود.
♦️ویولن، گیتار، سنتور، نی، تار و سه تار، به دلیل تولید صداهای نسبتا زیرتر نت نویسی آنها با کلید سل است.
♦️پیانو به دلیل گستره صوتی و اینکه از بم ترین نت تا زیر ترین نت ها را دارا هست هم با کلید سل و هم با کلید فا (فا ی خط چهارم) مشخص میگردد.
♦️و گیتار باس به دلیل بم بودن اصوات آن با کلید فا (فا ی خط چهارم) مشخص میگردد.
♦️در این مقاله ها سعی شده بسیار کوتاه و مختصر توضیح داده شود برای اطلاعات بیشتر میتوانید به کتاب های تئوری موسیقی مراجعه کنید.
♦️طریقه رسم کلید سل🎼
♦️هر گاه سمت راست نت یا سکوتی یک نقطه قرار بگیرد نصف ارزش زمانی همان نت یا سکوت به آن اضافه می شود. هرگاه دو نقطه سمت راست نت یا سکوتی قرار گیرد نصف + نصف نصف آن نت یا سکوت به ارزش زمانی آن اضافه خواهد شد. از لحاظ تئوریک در تعداد نقطه ها محدویتی وجود ندارد ولی غالبا ،حداکثر از 3 نقطه در نت نویسی استفاده می شود.
♦️و به عبارت دیگر:
♦️در صورتی که یک نقطه در سمت راست نتی قرار گیرد خودش+نصف خودش
♦️در صورتی که دونقطه در سمت راست نتی قرار گیرد: خودش+نصف خودش+نصف نصف خودش
♦️ این قانون هم در نت ها و هم در سکوت ها وجود دارد:
♦️مشخصه های صوت از نظر موسیقیایی
♦️وقتی دو صوت تولید می شوند در مقایسه با هم دارای مشخصه های زیر خواهند بود.
♦️١ - نواک ( زیر و بمی)
صداهای موسیقیایی می توانند در سطوح مختلف زیر و بمی تولید شوند مثلا می گوییم صدای اصلی مردان نسبت به صدای اصلی زنان کلفت تر و بم تر است.
♦️۲- دیرند (زمان امتداد صدا )
زمانی که هر صدای موسیقیایی ادامه می یابد را گویند. واضح است که غالبا صوتها نسبت به هم ارزش زمانی متفاوت و یعنی بعضی ها کوتاهتر و بعضی دنباله دار ترند مثلا اگر آرشه را مدت طولانی روی سیم کمانچه بکشیم صدای حاصل کشیدن دارای مدت زمانی بیشتری نسبت به صدایی است که با کشیدن آرشه به مدت کمتر پدیده می آید.
♦️۳- شدت ( دینامیک، نوانس)
صداهای موسیقی می توانند نسبت به هم ضعیف تر یا قوی تر باشند. مثلا اگر مضراب را محکم روی سنتور بکوبیم صوت حاصل شدیدتر ( قوی تر ) نسبت به صوتی است که با ملایم کوبیدن مضراب روی سیم پدید می آید.
♦️۴- شیوش ( طنین، رنگ، شخصیت صوتی، تمبر صوتی)
دو صدا می تواند نسبت به هم دو جنس مختلف به لحاظ شنیداری داشته باشند. مثلا همان طور که می گوییم یک صدا نسبت به صدای دیگر تیزتر است. در واقع هر صدا دارای کیفیت ویژه ای نسبت به صدای دیگر است و این کیفیت می تواند وجه تمایز دو صدای مشابه و هم بسامد باشد مثلا اگر یک آهنگ مورد نظر را با اجرای پیانو و همان آهنگ را با اجرای ویلن بشنویم تنها طنین این دو ساز است که صدایش را از هم قابل تشخیص می کند، این کیفیت در صدای انسان نیز وجود دارد. به طور مثال شما می توانید به راحتی صدای دوستانتان را از یکدیگر تمیز دهید یعنی شخصیت صوتی هر فرد منحصر به خودش است. در این مورد در صدای خوانندگان واضح تر است مثلا به صورت عامیانه می گوییم «تن » صدای این خواننده با« تن » صدای خواننده ی دیگر متفاوت است و این «تن » از نظر موسیقیایی همان طنین است.
♦️به عقیده یونانیان باستان، ارتباط عمیقی بین موسیقی و ریاضی وجود دارد. در حقیقت می توان گفت از زمان های قدیم، قواعد و تناسبات بین اعداد و موسیقی مورد توجه محققان بوده است. فیثاغورث فیلسوف و ریاضی دان یونانی از اولین کسانی بود که ارتباط ریاضی و موسیقی را در بین تارهای صوتی مورد بررسی قرار داد.
♦️به طور کلی می توان گفت در بررسی هایی که میان موسیقی و ریاضی وجود دارد، می توان معیارهای مشخصی را تعریف نمود.
♦️دو سیستم شمارشی در موسیقی وجود دارد . یکی از آن در گام و دیگری کلید است . ابتدا به این سیستم در گام می پردازیم . هفت نت در گام وجود دارد . ترتیب فاصله ها یا فاصله بین این هفت نت است که آن را بی همتا می کند . همان طور که می دانید فرمول چنین است : پرده ، پرده ، نیم پرده ، پرده ، پرده ، پرده ، نیم پرده . بنابراین اولین برخورد با موسیقی فهمیدن دوازده نت گام نیم پرده ( کروماتیک ) است . اگر در گام شش نت وجود داشت ، می توانستیم آنها را به صورت فاصله مساوی یک پرده از یکدیگر در نظر بگیریم . اما هفت نت وجود دارد ، بنابراین احتیاج به دو نیم پرده است . این هفت نت را کسی از زمانهای قدیم انتخاب نکرده است ، آنها را موسیقی یا دقیق تر بگوییم ، کسر انتخاب کرده است . آکورد ها از ترکیب نتهای مختلف گام ساخته می شود . ساده ترین آکورد ، آکورد سه تایی (Triad) است که در آن از سه نت گام استفاده می شود . میتوان از نتهای دیگر گام برای بزرگتر شدن آکورد استفاده کرد .سیستم دیگر شمارشی در کلید است . هر یک از هفت نت گام می تواند به عنوان شروع کننده یک آکورد حساب شود . این آکودها اغلب به صورت اعداد یونانی نوشته می شود .
♦️ممکن است آنها را به صورت زیر نیز دیده باشید :
I – II – III – IV – V – VI- VII
♦️استفاده از این اعداد روش خوبی است زیرا می تواند ماژور یا مینور بودن آکورد را نشان دهد . در واقع مهم است که بدانیم کدام آکورد مرتبط به کدام کلید است . آهنگسازان اغلب آهنگها را با استفاده از اعدادمی نویسند . اگر دامنه صدای خواننده را ندانند از کلید مناسبی در استودیو استفاده می کنند . در این هنگام است که نوازنده اعداد را تبدیل به آکورد می کند . نشویل (Nashville) در این نت نویسی مشهور است البته کسر میزان و ضرب (سرعت ) هم با ریاضیات مرتبط هستند . در واقع روشی که ما برای ساختن یک آواز به کار میگیریم ، شاید برای کسی «یک| دو ، یک یک | دو| سه | چهار» باشد . هنگامی که موسیقی را خوب مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ، در می یابیم که موسیقی چیزی نیست جز حجم زیادی از اعداد . خوشبختانه هنگامی که اعداد را به موسیقی تبدیل میکنیم ، دلنشین و گوش نواز است و گرنه چه کسی به خود زحمت سر در آوردن از ترتیب ، تعامل و ارتباط بین اعداد را می داد ؟
در سال ۱۹۹۳ فرانسیس راسچر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، ادعایی شگفتانگیز را مطرح کرد. او بیان داشت که گوش دادن به Mozart’s sonata for two pianos k448 برای ۱۰ دقیقه، در افراد معمولی مهارتهای استدلال فضایی را به طور قابل ملاحظهای افزایش میدهد و علاوه بر آن با پایین آوردن فشار خون، موجب آرامش میشود. نمرهی تستهای IQ بعد از گوش دادن به این موسیقی تا ۹ امتیاز بالاتر میرود ولی این اثر فقط ۱۰-۱۵ دقیقه پایدار است. این اثر بحثبرانگیز بوده است؛ چون همهی محققان قادر به مشاهده آن نبودهاند ولی بسیاری نیز این اثر را ثبت کردهاند! این اثر بر استدلال فضایی ناحیه تمپورال اثر میگذارد. پیش از این عبارت تاثیر موتسارت برای اولین بار توسط آلفرد ا. توماتیس که تلاش میکرد از موسیقیهای موتسارت برای درمان برخی از اختلالات استفاده کند ابداع شد.
یکی از توضیحات برای نتایج حاصل از گوش دادن به این موسیقی شاید در نحوه پردازش درک موسیقی و تصویرسازی فضایی در مغز باشد. تحقیقات زیادی در زمینه نحوه پردازش موسیقی صورت گرفته و معلوم کرده است که این کار فعالیتهای زیادی در مغز را درگیر میکند و تقریباً همه لوبهای مغز درگیر آن میشوند علاوه بر آن اجزای تشکیل دهندهی موسیقی نیز جداگانه پردازش میشوند؛ مثلاً ریتم و قدرت موسیقی مربوط به نیمکره چپ مغزند در حالی که طنین و ملودی آن در نیمکره راست پردازش میشوند و حتی وزن موسیقی پردازش نمیکرهای ندارد!
همین تحقیقات راجع به محلیابی پردازش هوش فضایی هم صورت گرفته که همپوشانی زیادی را با مکانهای پردازش موسیقی نشان میدهد! شاید علت افزایش IQ هم همین باشد.اثر موتسارت عموماً موقتی تلقی میشود. اثر طولانی مدت موسیقی بر هوش هم مورد آزمایش قرار گرفته است؛ در این آزمایش کودکان ۳-۴ ساله تحت تعلیم ساده موسیقی با کیبورد قرار گرفتند و پس از ۶ ماه قادر بودند موسیقیهایی ساده از موتسارت و بتهوون را اجرا کنند. پس انجام این کار از آنها تست هوش فضایی به عمل آمد که ۳۰% بهتر نسبت به کودکانی که تحت تعلیم کامپیوتر و… قرار گرفته بودند به آن پاسخ دادند.
نمونهای دیگر از تأثیر این موسیقی درباره بیماران مبتلا به صرع بوده؛ ۲۳ نفر از ۲۹ نفر بیماری که برای این کار انتخاب شده بود واکنشهای خوبی به این موسیقی نشان داد. در یک مرد بیهوشی معمول در زمان ایجاد عارضه از ۶۲% به ۲۱% کاهش یافته بود.
این موسیقی جادوی خاصی ندارد؛ فقط بسیار خاص است و به علت لذتی که به شخص میدهد چنین اثری را ایجاد میکند.
ولفگانگ آمادئوس موتسارت در ۲۷ ژانویهٔ ۱۷۵۶ در سالز برگ متولد شد.
موتسارت ، از همان اوان کودکی، چنان نبوغی از خود نشان داد که پدرش همهکارهای خود را رها کرد و بهطورجدی و مستمر به آموزش و تربیت فرزندش پرداخت. آمادئوس ، پیش از رسیدن به ۱۲سالگی، نوازندهای چیرهدست در پیانو، ویولن، و ارگ شد و چندین اثرِ بزرگ و کوچک تصنیف کرد. وی در سومین سال از زندگیاش شروع به آهنگسازی کرد، در پنجسالگی لقب کودک نابغه به او داده شد و در اروپا شهرت یافت. در هفتسالگی اولین سمفونی، و در دوازدهسالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت.
ولفگانگ آمادئوس موتسارت آهنگساز اتریشی، موسیقی دان کلاسیک بود. موتسارت در زندگی کوتاه خود بیش از ۶۰۰ قطعه موسیقی شامل موسیقی برای اپرا و همچنین شامل سمفونی، کنسرتو، موسیقی مجلسی، سونات، سرناد، و موسیقی برای گروه کُر ساخت.
♦️🎵آهنگ ترکیش مارش اثر موتسارت با اجرای لانگ لانگ نوازنده مشهور پیانو
♦️موسیقی کوچک شبانه اثر موتسارت
♦️سمفونی 40 موتسارت
عقل، احساس، عشق
موسیقی سه بخش مهم از وجود کودک را به صورت همزمان به تکاپو می اندازد و آن عقل، احساس و جسم اوست. تحقیقات نشان می دهد گوش دادن منفعلانه به موسیقی کودکان را باهوش تر می کند یعنی اگر از سنین کودکی فرزندتان را در معرض موسیقی بگذارید به روند رشد ذهنی او کمک زیادی کرده اید. اما مطمئنا این دسته از کودکان قابل مقایسه با کودکانی نیستند که به صورت فعالانه یعنی نواختن یک ساز به تمرین موسیقی پرداخته اند.
مطالعات دانشمندان نشان می دهد کودکانی که قبل از سن 7 سالگی به تمرین موسیقی می پردازند، دارای هوش بهتری هستند که این روند تسریع هوش آنها با بزرگ تر شدنشان همچنان ادامه خواهدداشت. اما نکته جالب تر اینجاست که وقتی شما به یادگیری یک ابزار موسیقی می پردازید درگیر چالشی می شوید که مدام و مدام در زندگی تان ادامه خواهدداشت. مهارت موسیقی نیاز به تمرین و استمرار دارد و این استمرار کودک شما را همزمان با بزرگ شدن دنبال می کند و به او قدرت رویارویی با چالش های زندگی را خواهدداد.